تاسوعا

عباس جان، تیر به دستانت می نشانند و گمان می برند با این تیر راه آب بر لشکریان حسین(ع) بسته اند؛ آنها نمی دانند آب بهانه ای است که عاشقان به طلب آن رو به سوی معشوق حرکت کنند. نمی دانند آنجا که عشق فریاد می کند زمزمه حیات، زمزمه ای ترد و ناتوان خواهد بود.

به گزارش پایگاه خبری کرج امروز، در جست و جوی آب فراتی بی خبر از آنکه زلالی چشمانت خود چشمه ای جوشان است که می توان جرعه جرعه از آن نوشید و سیراب شد.

عباس جان، تیر به دستانت می نشانند و گمان می برند با این تیر راه آب بر لشکریان حسین(ع) بسته اند؛ آنها نمی دانند آب بهانه ای است که عاشقان به طلب آن رو به سوی معشوق حرکت کنند. نمی دانند آنجا که عشق فریاد می کند زمزمه حیات، زمزمه ای ترد و ناتوان خواهد بود.

حسین(ع) و اصحابش، حسین(ع) و خاندانش برای عباس(ع) به معنای یک قوم و خویشاوند نیستند، آنها دایره ای از دوایر هستی بخش حیاتند که برادر دورش می گردد تا جهان عاشقی را استمرار بخشد تا به هستی معنایی دوباره دهد.

کنیه‌اش ابوالفضل است اما چون ماهی در قبیله بنی هاشم می درخشد؛ برادر ناتنی حسین(ع) است اما برای سقا بودن در کربلا دست و چشم و وجان فدا می کند. عباس همان دلاوری است که کنار پدر در جنگ‌هایی دشوار چون صفین و نهروان به مصاف دشمن رفته است.

او باب الحوایج است، پاسخگوی حاجات و راز و نیازهایی است که برای متصل شدن به درگاه ایزد منان واسطه‌اش می کنند. ابوالفضل(ع) تنها یک نام نیست بلکه مفهومی از یک جایگاه و مقام است؛ ابوالفضل(ع) بیانگر یک اندیشه و مرام تربیتی است؛ مرامی که جز در پیشگاه مولای متقیان نمی‌توان چنین کامل و بی نقص آموخت.

کیش و مرام برادری را باید از او آموخت. آنکه جان می‌دهد اما دست از همراهی برادر نمی کشد، آنکه درد جانکاه تیر دشمن را در دستان و پاها طاقت می‌آورد اما عطش کودکان حسین(ع) تاب و توانش را می رباید.

اینک فرات خجل و شرم‌سار از حضرت عباس(ع) و خاندان حسین(ع) جاری است اما تاریخ این رود هرگز از یاد نمی‌برد دستان پلیدی را که راه آب بر فرزندان حضرت علی(ع) و دختر پیامبر اکرم(ص) بستند.  

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =