در میان جمعی از مسئولان و مردم، نگاهها بیش از همه به زنی بود که با قامتی استوار و قلبی پر از دلتنگی، داستان زندگی و ایثار همسرش را روایت میکرد؛ عطیه آسرایی، همسر شهیدی که سالها در سکوت و بیادعا برای آبادانی روستای خود تلاش کرد و سرانجام جانش را در راه خدمت به مردم و میهن فدا نمود.
این گفتوگو، روایتی است از عشق، ایثار و ایمان؛ از زنی که در کنار غم از دست دادن همسر، به دو فرزند دوقلویش دلگرمی میبخشد و پیام همسر شهیدش را به نسل امروز منتقل میکند. در حاشیه آیین افتتاح و نامگذاری ساختمان شورای اسلامی استان البرز و شورای شهرستان کرج به نام شهید مهدی فرهاد کیایی، فرصتی دست داد تا با عطیه آسرایی، همسر این شهید والامقام، به گفتوگو بنشینیم. او با چشمانی که غم و افتخار را همزمان در خود داشت، از زندگی مشترک، باورهای همسرش و روزهای دشوار پس از شهادتش سخن گفت.
سؤال: کمی درباره زندگی مشترکتان برایمان بگویید.
آسرایی: من و مهدی نوزده سال زندگی عاشقانه و سرشار از محبت در کنار هم داشتیم. حاصل این زندگی، دو فرزند دوقلوست؛ پسرم طاها و دخترم تینا که هر دو حالا دهساله هستند. مهدی ۴۲ سال داشت و در این سالها همیشه اولویت زندگیاش خانواده و خدمت به مردم بود.
سؤال: همسر شما بهعنوان عضو شورای اسلامی روستای کیاسر چه ویژگیهایی داشت؟
آسرایی: مهدی حدود چهار سال بهعنوان عضو شورای اسلامی روستای کیاسر در کیلومتر ۴۵ جاده چالوس فعالیت میکرد. او با تمام وجود پیگیر مشکلات مردم بود. حتی وقتی در خانه استراحت میکرد، باز هم تلفنش دائم زنگ میخورد و در فکر روستا بود. هیچگاه به دیدهشدن فکر نمیکرد و همیشه میگفت: فقط خدا باید بداند، همین برایم کافی است.
سؤال: از روزهای پایانی زندگی ایشان و نحوه مجروحیتشان بگویید.
آسرایی: مهدی روز پنجم جنگ دوازدهروزه، هشتم خردادماه، در محل کارش در بخش موشکی هوافضا بر اثر اصابت ترکش مجروح شد. جراحتش بهصورت سرپایی درمان شد، اما با همان حال، به روستا بازگشت تا در کنار مردم باشد. حتی با وجود درد، در عزاداریهای دهه اول محرم شرکت میکرد. متأسفانه لخته خونی که در پایش ایجاد شده بود، شدت گرفت و سرانجام در بیستوچهارم تیرماه به شهادت رسید. برای من و بچهها روزی بسیار سخت بود، اما ایمان دارم که او راهش را آگاهانه انتخاب کرد.
سؤال: مردم روستا و منطقه چه واکنشی به این حادثه داشتند؟
آسرایی: مردم ما بسیار قدردان و مقاوم هستند. این روزها بارها به مهدی میگفتم که مردم واقعاً خوباند. بعضیها شاید تصور کنند در چنین شرایطی اتحادشان سست میشود، اما من به چشم دیدم که یکپارچهتر و منسجمتر شدند. مردم میدانند کسی که از جوانی و خانوادهاش میگذرد، برای هدفی والا و آرمانهای کشورش تلاش میکند.
سؤال: اگر بخواهید پیامی برای جوانان داشته باشید، چه میگویید؟
آسرایی: از همه جوانان میخواهم راه شهدا را ادامه دهند. مهدی هرگز به دنبال مقام و جایگاه نبود. تنها دغدغهاش خدمت به مردم و رضای خدا بود. امیدوارم نام و راه او زنده بماند و جوانها از فداکاریهای او الهام بگیرند.
گفتوگو از فرزانه سیداسحقی
ارسال نظر